اسلایدر

صفحه قبل 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 ... 19 صفحه بعد

مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم


۩♥۩ ☻ باختــــــــــــــــــم ☻ ۩♥۩

۩♥۩ ☻ باختــــــــــــــــــم ☻ ۩♥۩

 

در فصل تگرگ عاشقت میمانم / با ریزش برگ عاشقت میمانم

هر چند تبر به ریشه ام میکوبی / تا لحظه مرگ عاشقت میمانم


امیدوارم حلالم کنی بخاطره حرفایِ‌ بدم ولی جونه مادرت نیا به خوابم


نوشته شده در دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 1:20 قبل از ظهر توسط محمد سجاد|

کاشکی خبر نداشتی دیوونه نگاتم

کاشکی صدای قلبت نبود صدای قلبم

کاشکی نبسته بودم زندگیمو به چشمات

لعنت به من که آسون به یک نگات شکستم


نوشته شده در جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 2:47 قبل از ظهر توسط محمد سجاد|

چه زیباست نوشتن ، وقتی میدانی او میخواندچه زیباست سرودن ، وقتی میدانی او میشنود و چه زیباست دیوانگی به خاطر او ، وقتی میدانی او میبیند .

*باختم*

پرنده اي که مال تو نيست

 

1000تا قفس هم بسازي باز ميره!

عشق اول ، عشق پاک اولیاست

عشق اول ، داده ایی از رب ماست

عشق اول ، روح او به جسم ماست

عشق اول ، یک دم از عشق خداست . . .

 

 

آنکه بینِ‌منو تو شامِ‌ جدایی آورد میکنم نفرینش یا الهی بکنش چون من زار

پیشِ معشوقش خار هر دو چشمانش تار

تا بداند چه به من میگذرد از غمه دوری آن چشم عزیز


نوشته شده در چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 8:48 بعد از ظهر توسط محمد سجاد|

مدیونی چی جالبه فال هم میگیرم تو توشی ای خدا چه غلطی کردیم عاشق شدیما فک میکنی دروغ میگم خودت نگاه کن

دیدی حافظم میگه بیخیالت نشم


نوشته شده در سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 8:28 بعد از ظهر توسط محمد سجاد|


خدایااااااااااااااااااااااااا…
کاری کن که اونایی که تو زندگیمون نیستن تو خوابمونم نباشن!!


نوشته شده در سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 11:59 قبل از ظهر توسط محمد سجاد|

خنده بر لب میزنم تا کس نداند دردِ من ورنه این دنیا که ما دیدیم ارزش خندیدن نداشت

شانسِ منو میبینین تورو خدا فردا باید با این دوتا روبرو بشم دوباره مار از پونه بدش میاد دمه لونش سبز میشه


با من بمــان، آنان کـه رفـتـنـشان را طاقـت آوردم؛ ” تو ” نبودی

بدترین شکل دلتنگی برای کسی اینه که؛ کنار او باشی و بدونی که هرگز به او نخواهی رسید

اگه بدونید چقد سخته جلوت باشه ولی با کسه دیگه ای باشه

کاش هیچ وقت دلتو نشکونه ولی میدونم که یه روزی مثله تو که منو شکستی اونم تورو میشکنه

تک درخت آرزوهایم آتش گرفت.


نوشته شده در یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 12:35 قبل از ظهر توسط محمد سجاد|

از یه بچه میپرسن عشق یعنی چی میگه یعنی اینکه بزاری دوستتم از پفکت بخوره

ولی نمیدونم چرا رفیقه من نمک خوردو نمکدونو شکوند


نوشته شده در شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 5:31 بعد از ظهر توسط محمد سجاد|

میگن هر سیگار 3 دقیقه از عمر آدم کم می کنه...همچنین ثابت شده از هرچیزی که لذت ببری 5 دقیقه به عمر آدم اضافه میشه... سیگاراتونو با لذت بکشید که 2 دقیقه به ازای هر نخ سیگار به عمرتون اضافه بشه

پایین تر که برین عکسم هست ببینین چقد توپ موندم


نوشته شده در شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 1:6 قبل از ظهر توسط محمد سجاد|

قدش به عشق نمیرسید،غرورم را زیر پایش گذاشتم تا برسد،اما باز هم نرسید. . .

عاشقی یعنی تحمل! نه شکایت نه گله


 مگه میشه فکر کردو سیگار نکشید؟؟؟ حالا هی به آدم بگین سیگار خوب نیست اعصاب که نباشه سیگار حلالِ مشکلات میشه دیگه


نوشته شده در جمعه 15 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 5:57 بعد از ظهر توسط محمد سجاد|

تف بهت روزگار که اینقد با آدما بازی میکنی

خوش باشین باهام کبوترای عاشق


نوشته شده در سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 1:29 قبل از ظهر توسط محمد سجاد|

اگر امشب خوابت نبرد ،ستارهارو بشمر، اگر کم اومد قطرهای بارون رو بشمراگر بند اومد به بارون عشق من فکر کن چون نه کم میاد نه بند میاد.

اگه چشمات پرسید بگو ندیدمش... اگه گوش هات پرسید بگو نشنیدمش... اگه دستت لرزید بگو مال سرماست... اما اگه دلت لرزید به خودت دروغ نگو
دوستش داري!

دوست داشتن کسانی که دوستمان می‌دارند کار بزرگی نیست، مهم آن است آنهایی را که ما را دوست ندارند، دوست بداریم

خيلي دوست دارم

کیسه کوچيک چای تمام عمر دلباخته لیوان شد ولی هربار که حرف دلش را می زد صدایش توی آب جوش می سوخت کیسه کوچک چای با یک تکه نخ رفت ته لیوان حرف دلش را آهسته گفت: لیوان سرخ شد


نوشته شده در دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 3:59 بعد از ظهر توسط محمد سجاد|

خیلی قشنگه آهنگشآ علی عبدالمالکی خونده دانلود کنین

لینک مستقیم 128

لینک غیر مستقیم 128 mp3


روزی که مرا بر گل رویت نظر افتاد / احساس نمودم که دلم در خطر افتاد

تا چشم من افتاد به گلبرگ جمالت / زیبایی گل های بهار از نظر افتاد . . .

 

حاصل عمر من سه سخن بیش نبود

خام بودم , پخته شدم ، سوختم . . .

سرد بودنم را بگذار به حساب گرم بودنت با دیگران . . .

 

و چه دانی که پس هر نگه ساده من

چه جنونی، چه نیازی، چه غمی ست؟

یا نگاه تو که پر عصمت و ناز

بر من افتد، چه عذابی و ستمی ست؟

مرا دیگر اینگونه باور کن ، کمی تنها ؛ کمی بی کس ؛ کمی از یادها رفته

خداهم دیگر ترکِ ما کرده ؛ خدا دیگر کجا رفته!!

این دفعه که وقت گرفتم فیکس 2 ساعت وفت گزاشتم تا عکسارو درست کنمو شعرای قشنگ بزارم خیلی نامردین میایین یه نظر نمیزارین


نوشته شده در یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 3:30 بعد از ظهر توسط محمد سجاد|

به قول پسر خالم که تو کماست الان همیشه بهم میگفت سجاد نیم من باش ولی مرد باش

رفیقی که با عشقه رفیقت رفیق شدی تویی که قسم خوردی به هیچ کس نگفتی عاشقشم

تنها کسی که نمیدونه خواجه حافظِ شیرازیه اونم مرده آدم باش احمق

گاه آدمی در بیست سالگی می میرد ولی در هفتاد سالگی به خاک سپرده میشود.

امیدوارم همیشه پیشش شاد باشی

وقتی دیر رسیدم و با دیگری دیدمت …
فهمیدم که گاهی
“هرگز نرسیدن بهتر از دیر رسیدن است”

آنکه در تنهاترین تنهاییم تنهای تنهایم گذاشت ای خدا تو به حق تنهاییت در تنهاترین تنهاییش تنهای تنهایش نذار

کاش بدونی که همیشه بیادتم

اگر “او” برای “تو” ساخته شده!
“من” برای “تو” ویران شده‌ام !

دوسِت دارم

یه زغال برمیدارم دورت خط میکشم و مینویسم:
این بی معرفت دنیای منه !


نوشته شده در شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 1:56 قبل از ظهر توسط محمد سجاد|

خوش به حال خدا که “لحظه به لحظه” با توست و “من” همیشه درباره ی “تو” با “او” حرف میزنم !

چقد سخته ها وقتی که آدم میخواد یه مطلبِ جدید بنویسه کلی دنگو فنگ داره مثلا چجوری بینویسیم که کسل کننده نباشه دروغ نباشه قشنگ باشه و...

ولی مهم نیست مهم کسیه که نمیاد بخونه

از این به بعد وقتی که میبینمت ولی نمیتونم بیام جلو حرفامو بهت بگم میام اینجا مینویسم شاید روزی اومدیو دیدی که نخواسته باهام چیکار کردی گلکم.

 

هر کس هر جا که دلش می خواهد بایستد !به کسی اجازه اینکه به جای تو در قلبم بنشیند نخواهم داد !


چه شباهت متفاوتی بیت ماست ، تو دل شکسته ای ؛ من دلشکسته ام !

حالا اشکها هم شبیه تو شده اند ، گریه که می کنم نمی آیند !

بگذار که درها همگی بسته بمانند

وقتی که نگاهی نگران پشتِ دری نیست


نوشته شده در پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 9:43 بعد از ظهر توسط محمد سجاد|

خیلی حرفا دارم بزنم ولی کاش بجای اینجا میشد به خودت میگفتم ولی حالا که رفتی با دگران وای به حالِ منو خوش بحالِ‌ دِگران

***

عصاره ی تمام مهربانی ها را می گیرم

و از آن فرشته ای می سازم همچون “خودت”

***

حتم دارم که تویی آن شبح آینه پوش
عاشقی جرم قشنگیست، به انکار مکوش

***

تنها چیزی که تو این دنیا توافقی نیس دوست داشتنته…
چه بخوای چه نخوای دوست دارم.

***

 

 


نوشته شده در سه شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 3:0 قبل از ظهر توسط محمد سجاد|

حاصلم درد دل است از دل بی حاصل خویش / به که گویم من دلسوخته درد دل خویش . . .

***

***

هر که را دیدیم از مجنون و عشقش قصه گفت / کاش می گفتند در این ره، چه بر لیلا گذشت . . .

چه گذشت ؟؟

***

میتوانی به حساب سادگیم بگذاری که با تمام کم لطفی هایت هنوز دوستت دارم . . .

***

***

من نه عاشق بودمو نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من…
من خودم بودمو یک حس غریب که به صد عشقو هوس می ارزید…
من دنبال نگاهی بودم که مرا از پس آن سادگیم می فهمید…
و خدا میداند سادگی از ته دل بستگیم پیدابود

***

***

سخت ترین کار دنـــیا ؛ بی محلی کردن به کسیه که با تمـــام وجـود دوسش داری … !!!


***

دیگرنمیگویم”گشتم نبود،نگرد نیست”.بگذارید صادقانه بگویم.“بود اما مال من نبود”. شمابگردید…شایدمال شماباشد!


***

کاش میشد بهت بگم چقد دوست دارم ولی حیف که نمیشه

 

 


نوشته شده در شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 2:2 قبل از ظهر توسط محمد سجاد|

اونی که دوستش دارم مثله همین شعر میمونه رابطمون

 

من

دهقان فداکاری شده ام ، که تمام وجودش را به آتش کشیده روبرویت

و تو

قطاری که چشم دیدن مرا ندارد . . .


نوشته شده در جمعه 23 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 1:0 قبل از ظهر توسط محمد سجاد|


آخرين مطالب
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» مــن می نویسم و تـو نـمی خوانی ! امـا مخاطب که تو باشی … مدیونم اگر ننویسم
» چرت و پرت
» شعر عشقولانه با عکس
» سخت ترین کار دنـــیا ؛ بی محلی کردن به کسیه که با تمـــام وجـود دوسش داری … !!!